نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

قوانین وبلاگ‌نویسی

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۲ ب.ظ

Firstrole.blog.ir


قبل‌نوشت: قطعا مخاطب این نوشته ها بیشتر از هرکس خودم هستم.


همانطور که قبل تر اشاره کردم، یکی از راه های خودشناسی نوشتن و وبلاگ‌نویسی است. همانطور که مسیر خودشناسی عاری از اشتباه نیست، مسیر وبلاگ‌نویسی هم عاری از اشتباه نیست. اما سوال اینست که:


چه کار کنیم این اشتباهات مکرر کمرنگ‌تر بشود؟

به مرور که در مسیر وبلاگ‌نویسی پیش می رویم، مرزها و قواعد خودمان را پیدا می‌کنیم و کم‌کم مرزهای نوشته‌هایمان و حتی افکارمان آشکار می‌شوند. به نظر من نوشتن و مکتوب کردن مجموعه ای از اصول و قواعد که من آن را به قوانین وبلاگ‌نویسی تعبیر می‌کنم میتواند در کمرنگ کردن اشتباهات نقش مهمی را ایفا کند. به عبارت دیگر نوشتن آنها شبیه ساختن و شکل دادن دیوارهای یک خانه است، خانه ای که خودمان آن را می‌سازیم. 


مهم این نیست که یک دیوار بسازیم یا یک هزارتو، مهم اینست که آجر روی آجر بگذاریم و از تجربیاتمان استفاده کنیم و شکل چارجوب‌ها و مرزها را دربیاوریم. 


همانطور که در زندگی روزمره مان هم بارها در کشاکش تصمیم‌های گوناگون انتخاب‌هایمان را با مدل ذهنی‌مان می‌سنجیم و در نهایت یک تصمیم مناسب می گیریم، داشتن قواعد وبلاگ‌نویسی هم ما را در بررسی بیشتر افکار و نوشته‌هایمان مساعدت می کند. تامل و تانی و درنگ را به ما یاد می‌دهد و باعث می‌شود از شتاب‌زدگی و هیجان‌زدگی و اشتباه دوری کنیم. 

همانطور که برای تصمیم هایمان ارزش قائلیم برای نوشته هایمان هم باید ارزش قائل شویم. ما در برابر نوشته هایمان مسئولیم. بله من هم موافقم ما در برابر دیگران مسئول نیستیم اما در برابر خودمان و ارزش‌های خودمان و اصول و قواعد خودمان مسئولیم. 

درکل فکر می کنم داشتن قواعد و اصول چه در وجه کلان آن یعنی زندگی‌مان و چه در وجه خرد آن برای مثال وبلاگ‌نویسی می‌تواند اثربخش باشد.


اما این قواعد چگونه به‌وجود می‌آیند؟

باتوجه به پست دوچرخه آقای ست گادین، به نظرمن بیشتر آن ها از تجربه ناشی می‌شود. البته تجربه و تفکر توامان با هم. به گمانم اما سهم تجربه بیشتر است. همان قولِ معروف که می‌گویند «دیکته نانوشته غلط ندارد» در اینجا هم مصداق دارد. اما اگر غلط هایت را پیدا کردی بهتر است دیگر آن ها را تکرار نکنی تا در نهایت نمره‌ای که خودت به خودت می‌دهی بیست باشد. 


آیا این قواعد همیشه ثابت‌اند؟

قطعا نه. گاهی ممکن است به سبب تجربه ای و تاملی به جان دیوارهای خانه ات بیافتی، گاهی ممکن است به این نتیجه برسی که مدت ها اشتباه می‌کردی اما به نظر من اگر به چنین جایی هم رسیدی باز هم در مسیرت رشد کردی، باز هم از نردبان تفکر بالا رفتی.

همانطور که ممکن است بعد از گذشت سال ها در زندگی متوجه بشویم مدل ذهنی نادرستی را در پیش گرفته‌ بودیم و با کلنگ به جان دیوارهای باورها و اعتقاداتمان می‌افتیم و سرگردان پا به دنیای جدیدی می‌گذاریم و دوباره در این دنیای جدید شروع به ساختن دیوار می‌کنیم. 


شاید استعاره دیوار چندان مطلوب به نظر نرسد، از این جهت که محبوس شدن را یادآوری می‌کند اما به نظرم ما از ساختن اصول و باور و قانون ناگزیریم. به هرحال ما باید خودمان را تربیت کنیم و به ظنِ من تربیت کردن یعنی داشتن مجموعه ای از قوانین و چارچوب‌ها.


نوشته های قبلی من درباره‌ ی وبلاگ‌نویسی:


چگونه وبلاگ‌نویسی نگرش سیستمی را تقویت می‌کند؟

چرا وبلاگ‌نویسی؟

نظرات  (۱)

پریسا به نظرم تعریف قانون و حد و حدود برای نوشتن بسیار خوب است ولی در میانه راه. در ابتدای وبلاگ‌نویسی باید "فقط" نوشت. از هر چی. اگر خود را خیلی مقید کنیم همین می‌شود که خیلی‌ها نمی‌نویسند. شاید دلایل شخصی خودشان را داشته باشند ولی بخشی به این برمی‌گردد که دچار کمال طلبی شدید هستند. باید نوشت و نوشت و نوشت تا روزی خود واقعی‌مان، علایقمان، و مسیر آینده‌‌ی نوشته‌هایمان از میان این درهمی و برهمی سربراورد و ظاهر شود.  
پاسخ:
ممنونم علی جان که نظرت و نوشتی

راستش منم موافقم که آدم باید در ابتدای وبلاگ‌نویسی زیاد بنویسه تا قواعد دستش بیاد اما موافق نیستم «فقط» بنویسه و هرچی بر ذهن میاد نوشته بشه. 
شاید دلیلش اینه که تصمیمات عجولانه در این مورد زیاد گرفتم و به همین دلیله که ترجیح میدم بیشتر فکر کنم تا اینکه از احساساتِ در لحظه م بنویسم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی