دنیای ذهنی یک عکاس
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۵۸ ق.ظ
اما نکته ای که در این میان پنهان می ماند و به آن اشاره مستقیم نمی شود، دنیای پشت پرده عکاسی است که قابل رویت نیست و همچون هاله ای کل فرایند گرفتن یک عکس از نگاه به ویزور تا چاپ و ارائه نهایی عکس را در بر می گیرد. و من آن را به دنیای ذهنی عکاس تعبیر می کنم. یعنی همه آن چیزی که به خلاقیت، نوآوری، مشاهده و ارتباط مربوط است. به نظرم همین نکته است که رمز موفقیت و تمایز عکاسان با یکدیگر است.
اگر سوژه اصلی یک انسان باشد، قطعا این امر خودش را پررنگ تر می نمایاند. چراکه ثبت عواطف و احساسات انسان علاوه بر داشتن یک ذهن خلاق نیازمند ارتباط قوی و اعتماد متقابل است. بنابراین همان قدر که پیشرفت در تکنیک ها و تسلط به ابزارها برایمان مهم است، باید برای رشد و پرورش ذهنمان هم وقت و حوصله به خرج دهیم.
این شیوه « بخند؛ یک دو سه... » در عصر امروز که همه نگران هستند در انظار جامعه عمومی و مجازی چگونه به چشم می آیند، منسوخ و بی ارزش شده است. علاوه بر اینکه آدم ها باید به عکاس اعتماد کنند تا در قاب دوربینش ظاهر شوند، عکاس هم باید متقابلاً این اعتماد را به آن ها باز گرداند که نیازی به گرفتن ژست های تکراری نیست. آنها در قاب دوربینش بهترین هستند، چون خودشان هستند و خودشان متفاوت ترین و زیباترین و دوست داشتنی ترین اند.
پینوشت: دیروز در پارک لاله سرگرم عکاسی بودم که دو خانم به همراه کودک شیرینشان از من خواستند، از آن ها عکس بگیرم و بعد برایشان در تلگرام بفرستم. با کمال میل قبول کردم. هرچند کودکشان کمی بازیگوش بود و کمرو و خجالتی و درآن چند دقیقه ای که با آن ها سپری کردم، نتوانستم با دخترکشان ارتباط بگیرم و او از دوربینم فرار می کرد. البته عکس های خودشان خوب از آب درآمد، ساده و صمیمی بودند.
همه این حرف ها دیروز هنگام برگشت از ذهنم گذشت. حس مثبتِ اعتماد که آن ها به من داشتند بی نهایت برایم لذت بخش بود. جامعه آرمانی من جاییست که آدم ها به هم اعتماد دارند و از بابت این اعتماد پشیمان نمی شوند.
پینوشت دو: این عکس را از حوض بزرگ پارک لاله ثبت کردم.
۹۶/۰۱/۳۰