نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر نگریستن» ثبت شده است

creativity

به نظرم یکی از راه های موثر برای ایده پروری در عکاسی، دیدن عکس است. زمانی که من ایده ندارم یا هرچه با خودم کلنجار می روم یک طرح بکر به ذهنم نمی رسد، شروع به دیدن عکس های دیگران می کنم.
فکر می کنم دیدن عکس نه تنها به پرورش ایده ها و خلاقیتم کمک می کند که در کل شیوه مناسبی برای تقویت مهارت نگریستن است. 
وقتی عکس های دیگران را نگاه می کنیم، با تیزبینی های آن ها آشنا می شویم، با چشم ٖآنها محیط را می بینیم و این امر سبب می شود که نگاه ما به جزییاتی که احتمالا نادیده می‌انگاشتیم دقیق تر شود. 

در دوران دانشگاه یک استادی داشتم که می گفت: بچه هاشما باید کتاب های آدم های بزرگ را بخوانید تا بفهمید آن ها چگونه به مسائل نگاه می کردند و آن را یاد بگیرید باید با چشم سوم آن ها آشنا شوید. 
فکر می کنم دیدن عکس های خوب مصداق مناسبی برای آشنا شدن با چشم سوم دیگران باشد. 

این روزها من بیشتر از سایت Pinterest و Pixaboy عکس نگاه می کنم، گاهی هم اینستاگرام عکاسان خوب ایرانی را دنبال می کنم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۳۶
HenriBersson

باید بنگریم
              بعد بیاندیشیم
سپس بنگریم 
                  و باز بیاندیشیم
                                      بنگریم
                                              بیاندیشیم
                                                           تا ابد...

نقل قول بالا از هنری کارتیه برسون است. عکاسی مستندنگار که توجه من را در همین ابتدای راه جلب کرده است. با اینکه از او هیچ کتابی نخوانده ام و به گمانم مشهورترین اثر او «لحظه قطعی» ترجمه هم نشده، و تنها کتاب «تیر عکاسانه» که مروری بر زندگی و آثار هنری اوست را یافته ام، اما بسیار برای او احترام قائلم و او را عکاس بزرگی می دانم. شاید دلیلش همین نقل قول های زیبا و هوشمندانه اوست که هربار آن ها را می خوانم حس قدرت و تسلط بر زندگی بر من چیره می شود و به من القا می کند راه درستی را برگزیده ام. 

در قسمتی از یک مصاحبه برای نشریه برزیلی مانشت مصاحبه کننده از او می پرسد:*

- چرا عکاسی؟ چه چیزی باعث شد که شما دوربین را به عنوان روش بیان انتخاب کنید؟
ـ مبارزه تن به تن با زندگی

یا جای دیگری در پرسشنامه پروست به این سوال اینگونه پاسخ می دهد:

- دوست دارید چه استعداد خدادادی داشته باشید؟
- این که به آسانیِ کار عکاسی شک کنم.

هنری برسون از جمله عکاسانی ست که عکاسی برایش یک سبک زندگی بوده و شاید به همین دلیل بیست و یک سال با یک دوربین کوچک نگاتیوی کار کرده و وقتی در این باره از او پرسیدند جواب داده دوربین چشم سومش است و هیچ گاه او را ترک نخواهدکرد.

«عکاسی برای من مانند یک جرقه ناگهانی است که از چشمی تیزبین نشات می گیرد و لحظه جاودانگی آن را ثبت می کند»

شاید به همین دلیل است که هنری برسون را «چشم قرن» می نامند.


* این مطالب از کتاب تیر عکاسانه، ترجمه بهاره احمدی برگرفته شده است.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۵۱
Hunter

قبل تر هم گفته بودم چندروزیست درگیر عکاسی ماکرو هستم. این چهارمین عکس ماکرو من است و آن را از فضای شهرآفتاب گرفتم. به عمد روز افتتاحیه نمایشگاه رفته بودم تا بتوانم از فضای خلوت نمایشگاه استفاده کنم و از فضاها و نماها عکس بگیرم.

خودم آن را خیلی دوست دارم. ترکیب رنگ قرمز این حشره و یاس های زرد و ساقه های سبز چشم نواز است و البته اگر بخواهیم بر اساس نظریه رنگ ها صحبت کنیم می توان درباره‌ی نورانیت و خالصی رنگ زرد و امید و سکون و آرامش رنگ سبز و ترکیب شاد و فعال آن ها که مظهر بهار و طبیعتی است که بیدار می شود ساعت ها صحبت کرد.

گرفتن عکس ماکرو یک شرط ویژه لازم دارد که به نظرمن قبل از بحث دیافراگم و نوع لنز مطرح است و آن نور کافیست. قطعا خورشید یک منبع نور کافی محسوب می‌شود، آن هم در آن گرمای شهرآفتاب که از نامش هم مشخص است اما برای گرفتن عکس ماکرو در خانه چاره ای نداریم جز این که به فکر ساختن یک استودیو عکاسی باشیم. هرچند که لوازم و تجهیزاتش گران است و این روزها به این فکر می کنم که چطور می توان با کمترین هزینه آن را بسازم. 

علاوه بر همه این ها لذتی که این روزها در عکاسی ماکرو حس می کنم بی نظیر است. عکاسی ماکرو به آدم هنر نگریستن را یاد می دهد. همان موضوعی که بارها از آن صحبت کردم و به نظرم هنوز باید آن را به خودم یادآوری کنم چرا که اولین درسی که یک عکاس باید بیاموزد به گمانم همین است. 

البته احتمالا نظر من را می دانید که این هنر تنها مربوط به عکاسی نمی شود و فکر می کنم از خرده مهارت های اصلی هر حرفه ای محسوب می شود و برای لذت بردن از زندگی و تجربه ی ناب آن قطعا باید این هنر را آموخت اما به هرحال چون صرفا این نظر براساس یک تجربه شکل گرفته، می تواند کاملا منحصر به فرد باشد و برای دیگری مصداق نداشته باشد.

ترجیح می دهم سخن کوتاه کنم و شما را به یک قابِ دلپذیرِ صبحگاهی همراه با لبخند دعوت کنم:)
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۶:۴۳