نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

چرا وبلاگ نویسی؟

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۵۱ ق.ظ
firstrole.blog.ir

به تازگی با دست نوشته های یک دیوانه ،وبلاگ یاور مشیرفر، آشنا شدم و دیشب فرصتی دست داد تا متمرکز‌تر به خواندن نوشته هایش مشغول شوم. متوجه گذر زمان نبودم و گاهی در هنگام خواندنِ اندیشه هایش به فکر فرو می رفتم و می‌دیدم زمان از دست رفته است. ساختار وبلاگش، نوشته هایش بسیار قابل نامل و تعمق بود برای منی که تشنه آموختن و یادگرفتن بودم.  هر وقت با افرادی همچون یاور آشنا می شنوم، بیشتر متوجه می شوم که بیش از آن که می دانم، نمی دانم. خودم را همچون قطره کوچکی می بینم که هرچه قدر تلاش کند و پیش برود نمی تواند به دریا برسد و یا جزیی از آن شود. و آن قدر این احساس و حرف های سیندال (خانم جولیا کامرون افکار منفی مان را به سانسور کننده ی درون تعبیر می کند و سیندال نامی است که من برای آن گذاشته ام و مخفف آن است) قوی بود که حتی این فکر از ذهنم گذشت که چندروزی ننویسم و شاید اینجا را هم مانند وبلاگ های دیگر نیمه کاره رها کنم. شروع کردم به نوشتن روی کاغذ و از خودم پرسیدم چرا وبلاگ نویسی؟ خوشبختانه نوشته ها و اندیشه های یاور مشیرفر عزیز هم به کمکم آمد و به هرحال بعد از سیاه کردن چند صفحه به هفت دلیل زیر رسیده ام. 

قطعا این دلایل برای من است و شاید درمواردی با هم مشترک فکر کنیم:

۱- راهی برای ماندن و ایستادن: چند وقت پیش در پی صحبت کوتاه با دوستی، ناخوداگاه به او گفتم وبلاگ نویسی برای من راهی برای ماندن و ایستادن و مقاومت کردن در برابر کارهایی است که نیمه رها کرده ام. این دلیل شاید اولین دلیل و اصلی ترین دلیلم تا به امروز بود اما اکنون دلیل های مهمتری هم دارم که در ادامه می خوانید.

۲- روشی برای لذت بردن از یادگیری و آموختن: به مرور از تجربه های دیگران و خودم دریافتم که: «نیاز» است که آدمی را به آموختن وادار می کند. و برای آموختن و یادگرفتن و حرکت کردن باید از روشی استفاده کنیم که از آن لذت هم ببریم. در این صورت سختی های راه قابل تحمل تر می شود. وبلاگ نویسی برای من چنین روشی است و بی نهایت از آن لذت می برم. 

۳- ابزاری برای درست اندیشیدن: وقتی افکار روی کاغذ یا اسکرین می‌آیند، قابل سنجش تر هستند. می توان با دقت و باتردید در آن ها متمرکز شد. گاه برای نوشتن مطلبی در این وبلاگ ساعت ها روی کاغذ می نویسم و خط می زنم تا به یک نوشته‌ی مطلوب که به نظر خودم از لحاظ ساختار و محتوا بهتر از بقیه است، برسم. هرچند که همین نوشته ها خالی از اشکال نیستند. به هرحال تجربه این سه ماه! وبلاگنویسی منظم می گوید این روش بهتر از روش های دیگر کار می کند.

۴- مواجهه با نقد های اطرافیان: وبلاگنویسی کمک می کند که نوشته هایم را افراد بیشتری با مدل های ذهنی متفاوت بخوانند. ممکن است آن ها به نکته ای توجه کنند که به ذهن من هرگز خطور نکرده است. با تحلیل و بحث و گفت و گوی کامل تر این امکان فراهم می شود که آدم جهان بینی اش جامع تر شود. البته در پرانتز بگویم مورد نقد واقع شدن شخصا برای من خوشایند نیست. درست است که در همین چند خط بالا از ویژگی های مثبت نقدکردن و نقد شدن نوشتم اما می دانم آنچه عمل می کنم خیلی شبیه حرف هایی نیست که زده ام. واقعیت این است که من حتی از نقد کردن هم می ترسم.(چون کسی می‌تواند نقد کند که از نقد شدن نترسد!) به هرحال یکی از مهم ترین اصولِ آموختن و آشنا شدن با اندیشه های نو و بکر، رها کردن دانسته های قدیمی است. بنابراین از این راه گریزی نیست. همین جا اعلام می کنم اگر از خواننده های این وبلاگ هستید دوست دارم مرا به چالش بکشید تا این گونه هردویمان بیشتر یاد بگیریم.

۵- کشف کردن و جست و جو کردن: به تجربه دریافتم نوشتن باعث می شود بیشتر درونت را جست و جو کنی و نه تنها این مورد در پیدا کردن افق های تازه فکری موثر است که حتی در ساده‌ترین و عمیق‌ترین مورد کمک می کند صندوقچه کلماتت را از واژه‌ های ناب تری پر کنی و ابزار قوی تری برای نوشتن پیدا کنی. 

۶-آینه ای برای دیدن! : برای منی که عادت کرده ام آنچنان عمل کنم که دیگران می خواهند، وبلاگنویسی آینه ای است که می‌توانم در آن خودم را ببینم. تاملاتم را. رویاهایم را. و سبک خودم را در نوشتن و اندیشیدن پیدا کنم.وبلاگ نویسی این روزها برای من مانند پارویی است که می توان به کمکش در خلاف جهت رودخانه ای که دیگران برایم ساخته اند، حرکت کنم.

۷- جایی برای خالی شدن ذهنم: در بین نوشته های وبلاگ، مطالبی هم هست که گاهی آنچه از ذهنم لحظه ای می گذرد را می نویسم. وبلاگ نویسی کمک می کند گوشه ای از این افکار را اینجا خالی کنم و یادم بماند بیشتر به آن ها فکر کنم. 
 

نظرات  (۵)

۰۸ تیر ۹۶ ، ۰۱:۴۴ احسان کارگزارفرد
سلام. من دو پست شما رو که به وبلاگ نویسی مربوط میشد رو خوندم. 
من هم مطالعه و پیگیری وبلاگ محمدرضا شعبانعلی به وبلاگ نویسی علاقه مند شدم. من تا حدودی اهل مطالعه هستم. سخنرانی های دکتر سروش رو هم بصورت نسبتا جدی پیگیری میکنم. توی این حال و هواها ایام رو میگذروندم که متوجه شدم صرف مطالعه کتاب یا شنیدن سخنرانی به من کمک زیادی نمیکنه. برای من که به فعلیت رسوندن توانایی ها و استعدادهام هدف زندگی هست, یک نیمه خالی توی لیوان وجود داره که بدجوری توی ذوق میزنه. اونم عدم توانایی ارزیابی آموخته های خودم هست. وبلاگ نویسی مجالی هست که به خودم نشون میده چند مرده حلاجم ...
سلام... بابت مطلبی که نوشتی خسته نباشید میگم ... 
من بیشتر از این به وبلاگت سر میزنم... و خوشحالم که  وبلاگ خوبی پیدا کردم ... 
ولی یه نکته رو من اینجا به تو وشاید بعدا به یاورمشیرفر جسارت میکنم میگم...
در مورد اینکه برای کی مینویسیم... 
ببینید در دنیای مجازی وقتی مطلبی رو میزتریم  قعا ادم های دیگری مثل من سرو کلشان پیدا میشه و صحبت هایشما رو میخونن.... 
سوال من اینه ...اگر قراره برای خودمون بنویسیم .. چرا وبلاگ نویسی؟؟؟؟
میتونین روی کاغذ بنویسین... برای خودتون ..اونجا هم میشه ایینه ای در بر خود... (اگر ادمی با طرفداری از محیط زیست هستید مثل من ... توی ورد توی کامپیوتر میشه نوشت )...
اما صحبت من  به عنوان کسی که  حداقل درس سرو کله زدن با ادم ها توی دنیای مجازی رو خونده اینه که ....با حرف های خودمون چنان تولید محتوا و  تولید ارزشی کنیم که کاربری مثل من سه صفحه از وبلاگ رو باز کنه و چون مشغله داره نبندتشون تا سر فرصت با تمرکز کافی بخونتشون...
قطعا وقتی برای خودت مینویسی وسواس گونه نیست...ولی دگر نویسی وسواسی به شما میدهد که اثراتش رو در مقابله با ادمهای واقعی بعد ها خواهید دید...
ببخشید زیاد حرف زدم  کامنتم در حد یه پت وبلاگ شد ... 
امیدوارم بتونیم بیشتر باهم درارتباط و دوستی باقی بمونیم
پاسخ:
سلام حسین عزیز
ممنونم که وبلاگم رو می خونی و لطف داری به من. 
با یاور مشیرفر می تونی خودت صحبت کنی:) اما من فکر می کنم قبل از اینکه آدم تصمیم به وبلاگ نویسی بگیره بهتره با خودش مشخص کنه که برای چی وبلاگ می نویسه، ممکنه این اتفاق هم نیافته یعنی آدم توی یک جوی قرار بگیره و تصمیم به وبلاگ نویسی بگیره. 

من از دسته ی اول بودم. تو قسمت درباره من نوشتم که چرا می خوام وبلاگنویسی کنم اما به تدریج که جلو رفتم دغدغه های بیشتری هم برام مطرح شد، یکیش همین که آدم برای خودش بنویسه یا نه. جایی که الان هستم و تفکری که الان دارم اینه که فکر می کنم این به شخص بستگی داره و احتمالا کسی که تنها برای خودش می نویسه، توقع و طلبکاری از مردم نداره که حتما وبلاگشو بخونند. اما احتمالا در این دنیای بزرگ آدم هایی هستند که ممکنه دغدغه مشترک (حداقل در یک مقطع زمانی از زندگیشون) با اون ادم داشته باشند و همین بشه که وبلاگشو بخونند. 

راستش من خودمو در برابر خودم مسئول می دونم و دربرابر آدمهایی که بهم یاددادند و یاد میدهند، برای خودم می نویسم و قرار هایی گذاشتم که هرچیزی به ذهنم اومد ننویسم. که در قالب قواعد وبلاگ نویسی گفتم. با این حال هدفم تولید محتوا نیست حتی در مورد عکاسی که می خوام به طور حرفه ای یادبگیرم. این تجربه هارو می نویسم چون برام مفید بوده و شاید بعضی اوقات تنها هیجان انگیز بوده، شاید آدمی هم باشه که بتونه اون هارو در مقیاس بزرگ تر زندگیش به کارببره،شاید هم الان نباشه و بعدتر پیدا بشه اما برای من مهم اینه که این تجربه ها به من یاددادند. پس حرف های خوبی هستند و مکتوب کردنشون می تونه اتفاق خوبی باشه.
من هم در حد یک پست نوشتم:)
موفق باشی.
سلام مجدد.
ایمیل پر محبت شما را دریافت کردم. اجازه بدهید سؤال شما را به بخش «موضوعات نگارش در آینده» انتقال میدهم و سعی میکنم یک مطلب مستقل در مورد آن بنویسم.
متشکرم. 
مشیرفر
۲۶ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۴۱ نصیر فقیرپور
میشود از شما یک سوالی بکنم؟
من از وبلاگ و وبلاگ نویسی چیزی نمی دانم...میشود مرا درین زمینه قدری یاری رسانید؟
پاسخ:
به نظرم بهترین راهنمایی می تواند این باشد:
شروع کنیدبه نوشتن، تا اشتباه نکنید یاد نمی گیرید!
از توجه شما به وبلاگ و دست نوشته های یک دیوانه (البته بدون علامت تعجب، که دیدن عقلا موجب تعجب است و دیدن دیوانه باعث مسرت) بسیار متشکرم.

یک نکته کوتاه در مورد وبلاگ نویسی وجود دارد و آن هم این است که «فقط برای خوشی خودمان بنویسیم و به هیچ عنوان به مخاطب اهمیت ندهیم. مخاطب هر مسیر فکری که دارد میتواند برای خودش بنویسد و قرار نیست نوشته های ما استقلال فکری خود را از دست بدهند.»

از توجه شما متشکرم. 
یاور 
پاسخ:
فکر می کردم علامت تعجب جز عنوان است، واقعا منو ببخشید، نمیدانم چرا اصلا به این موضوع دقت نکرده بودم، با اینکه بارها وبلاگتان را دیده ام.

من هم بسیار سپاسگزارم از توجهتون و نکته ای که اشاره کردین^ــ^
اتفاقا همین چندساعت پیش داشتم به همین موضوع فکر می کردم، اساسا داشتن مخاطب و جامعه هدف (منظورم کسانی که فکر می کنیم وبلاگمان را می خوانند و یا جز دسته خوانندگان قرار دارند) مهم است یا نه؟مثلا ممکن است این مساله ای انگیزه ای باشد برای تولید محتوای بهتر؟ نسبت به اینکه مثلا قرارداد کنیم وبلاگ ما شخصی است و هر چیزی دلمان بخواهد می توانیم در آن انتشار دهیم، حتی نق و نوق ها و دردودل ها، شاید در مورد دوم تولید محتوای مطلوب کمتر مورد دغدغه ما قرار بگیرد.

پیشاپیش ممنونم از راهنمایی و توجهتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی