نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

یادداشت ها و تجربیاتم در زندگی

نقش ِ اول

درباره ی ننوشتن

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۲۴ ق.ظ

Firstrole.blog.ir


*

این چند روز اخیر نوشتن برایم بسیار سخت شده است. به همین دلیل دیروز تصمیم گرفتم پنج نقل قول را به جای مطالبی که در نظر داشتم بنویسم.(+) و احتمالا همین موضوع باعث شده بود پست قبلترش را بعد از کلی کلنجار بنویسم.(+) در همین یکی دو روز، ده ها ایده و فکر با فشار مضاعفی مدام به ذهنم راه می یابد. گویی با سماجت تمام از من می خواهند آن ها را در معرض دید همگان قرار دهم. 


**

خانم جولیا کامرون در راهِ هنرمندش می گوید:

«هنر بسیاری از چیزها را در پرتو روشنایی قرار می دهد» و من در حاشیه کتاب نوشتم:

تو با عکس ها و نوشته هایت مردم را به دنیای ذهنت راه می دهی. 


***

هفته ی سختی را گذراندم. از سه شنبه ی پیش تا کنون مدام خودآگاه و ناخودآگاه خودم را ویران کردم. همین خودی که برای ساختن و قدرتمند شدنش تلاش می کنم. 

این فشار ذهنی خسته ام کرده. شاید وقت آن باشد که نیشتری به دیواره ی ذهن بزنم و بگذارم جریان افکار راه خودش را بیابد و برود.


پ.ن: یاس های باغچه کوچکمان هم باز شدند. عطر دل انگیزشان سر صبحی آدم را مست می کند. راستی به نظر شما آن پرچم سبز که میان پرچم های دیگر قرار دارد به طرز متفاوتی دلربایی نمی کند؟


موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۰۵

نظرات  (۱)

۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۴ محمدرضا زمانی
پریسا. اتفاقا من پنج نقل قول رو خیلی دوست داشتم...
یه جا تو متمم میخوندم که هر چی جلوتر میریم، تردیدهامون هم بزرگتر میشن و دیگه از اون تصویر شفاف و کامل خبری نیست. فکر میکنم به این ربط داده بودش که ما برای رسیدن به هر مقصدی ، باید قید یک سری راه ها رو توی دو راهی ها بزنیم و راههای متفاوتی بریم و همین کنارگذاشتن بعضی راهها، به تدریج سایه تردید رو تو ما سنگین تر میکنه...
اینو از این جهت گفتم که خواستم برات آرزو کنم زودتر از این جدال ذهنی با خودت بیرون بیای و از دستاوردهای اون تو زندگی ات استفاده کنی. اما یادم اومد که این جدال پایانی نداره انگار!
پس بذار برات آرزو کنم که این جدال تمام توجه تو رو به خودش معطوف نکنه _ که خدایی نکرده باعث نشه ایست کنیم و فقط به تردیدها فکر کنیم.
ببخشید درهم و بی ربط نوشتم.
درد و دل بود یک جورایی. و حال خود من ،در واقع. که با نوشته تو پیداتر شد...
پاسخ:
محمدرضا با حرفت کاملا موافقم. این روزها خیلی سخت گیر شدم نسبت به خودم و تمام تلاشمو می کنم که اشتباهات گذشته رو تکرار نکنم. بمونم و بایستم و بجنگم. حتا برای همین وبلاگنویسی ساده، برای فکر کردن و برای انتخاب کردن. 

نوشتن حرف دل های دوستان خوبی مثل تو برام دلگرمیه. ممنونم که اینجا هستی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی